دولت دونالد ترامپ از هفته های پیش تلاشهایی را برای پایان جنگ روسیه و اوکراین آغاز کرده است. بهای این تلاشها ناکام گذاشتن اوکراین در تصرف مجدد سرزمینهای از دست رفته و عجالتا تلاش برای تصرف مواد کانی اوکراین برای جبران هزینه های جنگی که اوکراین بر آمریکا تحمیل کرده میباشد. این قراردادها که بالغ بر پانصد میلیارد دلار میباشد علاوه بر بیست درصد عرصه از دست رفته سرزمینی و حدود هفتاد درصد خط سواحل جنوبی اوکراین ، منابع زیر زمینی اوکراین را به یغما خواهد برد و اوکراین عملا این جنگ را واگذار خواهد کرد.
در مقابل دولت ترامپ با تعجیل در ورود به یک جنگ مذهبی جدید در خاورمیانه یعنی مبارزه با هلال شیعی ، عملا پای آمریکا را به جنگهای مذهبی دوباره خواهد گشود، جنگهایی که آمریکا در افغانستان و سوریه با وجود موفقیت نظامی، نتیجه نهایی آن را به گروههایی مانند طالبان و تحریرالشام یعنی داعش (جبهه النصره) واگذار کرد.
این مساله نشان دهنده این است که آمریکا اصولا برنده نهایی هیچ جنگی نیست، آمریکا یک کاتالیزور به نام صنایع تسلیحاتی دارد که از مشارکت در هر جنگی بهره برداری میکنند و در عین حال در نهایت یک کاتالیزور دیگر به نام فرآیندهای انتخاباتی دارد که بدون توجه به نتایج جنگی صحنه مبارزه را ناکام ترک خواهد کرد. بازنده بزرگ در این جنگها، سربازان آمریکایی و نیز مردم سرزمینهایی هستند که آمریکا صدها سال است به عنوان جنگ طلب ترین و خطرناکترین دولت بی قانون جهانی به خطر افکنده و قربانی کرده است.
فتیله آمریکا در خاورمیانه که بمب آمریکایی را منفجر میسازد، حکومت کودک کش اسرائیل است، حکومتی که علیرغم اینکه آمریکا در خاورمیانه منافع کلی ندارد، پای آمریکا را هر زمان به مخاطرات و نسل کشی علیه این خطه از زمین میگشاید. اگر آمریکا بر رای سازمان های متعدد بین المللی و حتی دادگاههای جنایات جنگی که اسرائیل را متهم و حتی محکوم کرده اند گردن مینهاد و به جای جستجوی رنج ، بر نهضت رفاه و آموزش این منطقه همت مینهاد، شاید این سرزمینها در کنار هم و حتی در کنار مردم اسرائیل میتوانستند به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند. مشکل اینجاست که حکومت اسرائیل با پشتوانه مالی و تسلیحاتی آمریکا لزومی به تمکین از رای و حقوق بین المللی نمیبیند.