در روز 24 دسامبر 2024 در نیم روز قبل از کریسمس با دکتر داودپور مصاحبه ای در دفتر وکالت ایشان در لهستان انجام دادیم. با توجه به اینکه روز کاری نیمه بود و ایشان برای ملاقات کاری عجله داشتند مصاحبه را در سه سوال خلاصه کردیم و با توجه به اینکه نوشتارهای مدنی و فلسفی ایشان در دسترس میباشد بیشتر به سوالات خصوصی بسنده کردیم.
آقای داودپور با روی همیشه خندان ما را پذیرا بودند و پاسخ به سوالات ما را با خونگرمی دادند.
آقای داودپور سلام مجدد و سپاس بابت پذیرفتن دعوت مصاحبه (من)
سلام و عرض ادب خانم بهاری و البته ما هر روز شما را زیارت میکنیم و نیاز به تشریفات نیست.
خواهش میکنم ، بله ما حدود چهار سال است با هم کار میکنیم و این مصاحبه را برای آشنایی بیشتر خوانندگان بلاگ آزادی نیوز با فعالیت های شما ترتیب دادیم. لطفا خود را معرفی بفرمایید.
سلامت باشید، من امیرعلی داودپور متولد تیرماه 1358 هستم، در تهران متولد شدم و سالها جوانی را در تهران سپری کردم ، دوره دبیرستان را در دبیرستان البرز سپری کردم و بعد از ورود به دانشگاه در کرج چند سال سپری کردم، فوق لیسانس را نیز در تهران گذراندم و سپس برای ادامه تحصیل عازم اروپا شدم و اکنون چندین سال است در چند دانشگاه مختلف کار و پژوهش کرده ام. اولین دکترا را در آلمان و دومین پایان نامه دکترا را در لهستان نوشتم و پس از آن به صورت رساله و تحقیق معطوف به پژوهشهای علوم انسانی و فلسفه و ادیان شدم. در طول تحصیل افتخار داشتم به زیربنای غنی معارف ایرانی – اسلامی و گنج سلیمانی ادبیات پارسی پی برده و در عمق آن دست و پایی بزنم.
سپاس از معرفی نامه ، فعالیت سیاسی خود را لطفا شرح بفرمایید.
فعالیت سیاسی من بر اساس نگاه به ایران آغاز گردید و قطعا نقایص سیستماتیک نظام حاکم را در مقالات مختلف مورد انتقاد سازنده قرار دادیم، هر چند مخاطب رسانه ما بیشتر مردمانی بودند که از جور سیستماتیک نظام جمهوری اسلامی نالان بودند و بسیاری از آنها نسبت به اصلاحات نا امید شده بودند. قلم ما در ابتدا تیز و آخته به سمت نظام حاکم نشانه رفته بود تا اینکه نوامبر 2023 فرا رسید و نسل کشی و قتل عام مردم غزه و ناتوانی جامعه بین المللی از توقف جنایات رژیم صهیونیستی و حمایت وحوش آمریکایی و آلمانی و برخی حکومتهای غربی را از در حمایت همه جانبه از نسل کشی دیدم و جهان به گرد سر ما چرخید و حقیقت نوین آشکار شد و نام آن حقیقت تبعیض و استانداردهای دوگانه و چندگانه بود که آن را در رساله فوق لیسانس حقوق بین الملل خویش نگاشتم. رساله ای که سال 2022 شروع شده بود و سال 2024 یک نسخه از آن برای کتابخانه ملی ایران ارسال گردید.
لطفا بفرمایید دیدگاه سیاسی شما به صورت خلاصه چیست؟
دیدگاه سیاسی من به صورت خلاصه، لزوم پژوهش در سیاست پیش از عملگرایی سیاسیست. فقدان دکترین مدنی و میل به شهرت پیش از شهامت آموختن باعث شور انقلابی میگردد. اما پژوهش در سیاست باعث پیدا کردن سرنخ ناکامی ها و عقب افتادگی ملل شرقی خواهد شد. سیاست شاید تنها علمی باشد که به فرموده افلاطون بالاخره سربخت فلاسفه خواهد رفت. یعنی کسی که فلسفه را آموخته باشد میداند که باید از ظلم و ستم بر خویش و بعد از آزادی از ظلم و ستم بر مردم جلوگیری کند. ولی لازم است که فیلسوف نخست از غار بیرون برود یعنی خود ظلم و ستم نپذیرد.
پس دیدگاه سیاسی شما نوعی پژوهش است
دیدگاه سیاسی من لزوم فعالیت آکادمیک است. زمان عملگرایی فلاسفه در سیاست باید به دست دیگران فرابرسد ، یعنی فیلسوف باید به خواست دیگران وارد عرصه عملگرایی گردد مثال آن نیچیرن است که صدها سال پس از مرگ خود به عنوان پدر معنوی ژاپن شناخته شد. در حالی که در دوره حیات خود بارها تبعید و تکفیر شد. یا سقراط و حتی افلاطون، نشانی از فعالیت سیاسی آنان در دست نیست بلکه افکار آنها سالها بعد در سیاست عملی اعمال گردید. مارکوس آئورلیوس ظاهرا تنها فیلسوفی بود که عملا در روم فرمانروایی کرد و نیز امام خمینی که با برداشت خویش از حاکمیت افلاطونی فلاسفه (فقها از دین اسلام) به درون گود قدرت کشانده شد. ضمنا یادآوری کنم دانش تاریخی من کفایت نمیکند مثالهای دیگری را که ممکن است وجودداشته باشند نقد کنم.
سوال آخر ، آیا آژادی یا کشتار مردم فلسطین به ما ربط دارد؟
امام خمینی سخنی دارد که میگوید فلسطین پاره تن اسلام است، باید گفت فلسطین پاره تن حق است. یعنی محال است کسی به مصائب مردم فلسطین نظر کند و وجدان داشته باشد و آن را نادیده بگیرد. مساله فلسطین برخلاف نظر امام خمینی اصلا مساله دینی نیست و این مغلطه صهیونیسم است که مساله را جنگ میان اسلام و یهودیت میدانند، انیشتین نامه ای دارد که برخی از مراتب لژهای صهیونیستی را پس از مشاهده جنایات ایشان در فلسطین جنایتکار میداند. انیشتین یک یهودیست و میداند که جنایتکاران در لابلای صهیونیسم لانه کرده اند و اعمال جنایتکارانه خویش را پیش میبرند. پس اصلا مساله فلسطین مساله حق و حقوق مدنی، کیفری، جنایی، بین المللی و مساله حق و راستیست. محال است کسی دارای درجه ای از عدالت باشد و فلسطین را نخواند.
سوال دیگری پیش آمد که اجبارا مطرح میکنم، آیا میتوان بدون فلسطین به سمت و سوی آزادی در ایران رفت؟
فکر کنم در مقاله ای قبلا به این مطلب اشاره کرده ام، عنوان این مقاله سه چرخ آزادی بود (چهار چرخ منهای یک)، اگر بی وجدانی در ایران به حاکمیت برسد، لزوما از حاکمان فعلی بهتر نخواهد بود و بی وجدانی همان است که در زمان نسل کشی در فلسطین به ساختن سردیس توسط اسرائیل یا جایزه تقلبی صلح یا صحبت کردن در صدای آمریکا دلخوش باشی. نه آن سردیس ارزشی دارد، نه جایزه صلح واقعی است و اصالت دارد و نه آن صدا صدای واقعیست در واقع این دنیا نوعی حقیقت مسخره گونه وجود دارد برای کسانی که تفکر و تقفه نمیکنند (والله یستهزی بهم) یعنی خداوند خود آنها را مسخره میکند و اصولا آنان سودی نمیبرند و همچنین (هذالحیات الدنیا لهو و لعب) این مطلب را خداوند به خودش میفرماید یعنی خدا از دنیایش جدا نیست و وقتی میفرماید این دنیا بازی است یعنی خود با نادانها و کسانی که پژوهش و تحقیق و تطبع نمیکنند بازی میکند.
با سپاس از شما بابت این مصاحبه که در سایت آزادی نیوز منتشر خواهد گردید.
سپاس از شما