آلمان زمانی به عنوان یک میانجی قابل اعتماد در خاورمیانه شناخته میشد و در طول زمانهای بحرانی، نقش کلیدی در تسهیل توافقات مهم بین اسرائیل و رقبای آن ایفا میکرد. اما رویکرد یکجانبه اخیر دولت آلمان، که پس از حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پاسخ نظامی اسرائیل، بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت کرده است، ممکن است پیامدهای منفی بلندمدتی برای دیپلماسی و نفوذ آلمان در منطقه و همچنین در کشورهای جنوب جهانی داشته باشد.
برای درک بهتر تغییر چشمگیری که در موقعیت آلمان در خاورمیانه رخ داده است، نیازی به مرور تاریخ چندان دور نیست.
به عنوان مثال، نقش کلیدی آلمان در تسهیل دو تبادل مهم اسیران بین اسرائیل و حزبالله در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ از جمله موفقیتهای این کشور بود. در طول این دورهها، مهارت دیپلماتیک آلمان باعث شد تا این کشور به عنوان یک میانجی قابل اعتماد شناخته شود که با وجود روابط نزدیکش با اسرائیل و ایالات متحده، توانست به نحوی نسبتاً بیطرفانه عمل کند.
سه سال میانجیگری آلمان، به رهبری ارنست اورلاو، هماهنگکننده سرویسهای اطلاعاتی آلمان، در موفقیت توافق تبادل اسیران و اجساد در سال ۲۰۰۴ بین اسرائیل و حزبالله نقش اساسی داشت. در این تبادل، اسرائیل در ازای یک اسیر اسرائیلی و اجساد سه سرباز نیروهای دفاعی اسرائیل، ۴۲۹ اسیر را آزاد کرد که شامل ۴۰۰ فلسطینی، ۲۳ لبنانی و چندین عرب دیگر بود. آلمان همچنین در تبادل اجساد جنگجویان لبنانی و اسرای اسرائیلی نقش مستقیم داشت و هواپیماهای نظامی و اطلاعاتی آلمان برای انتقال اجساد و اسیران استفاده شدند.
همچنین در سال ۲۰۰۸، نقش آلمان در یک تبادل دیگر بین حزبالله و اسرائیل برجسته بود و افسر اطلاعاتی آلمانی، گرهارد کونراد، که در تبادل سال ۲۰۰۴ نیز دخیل بود، به عنوان یک شخصیت مورد اعتماد شناخته شد.
این موفقیتهای دیپلماتیک نافی روابط عمیق آلمان با اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم نیست. اما با وجود این روابط نزدیک، دولتهای آلمان برای دههها سعی داشتند تا در دیپلماسی عمومی خود، در برابر اسرائیل و همسایگان عرب، از جمله فلسطینیها، بیطرفی نسبی را حفظ کنند.
با این حال، پس از حملات حماس در اکتبر ۲۰۲۳، رویکرد آلمان به شدت تغییر کرد. طبقه سیاسی آلمان به طور قاطع از اسرائیل حمایت کرد و این حمایت فراتر از تأیید حق دفاع اسرائیل از خود بود. آلمان نه تنها در سطح گفتمان بلکه در سیاستگذاریها نیز به یکی از حامیان سرسخت پاسخ نظامی نامتناسب اسرائیل تبدیل شد.
در داخل کشور، مقامات آلمانی به سرکوب حمایت عمومی از آرمان فلسطین متهم شدهاند که این موضوع میتواند آزادیهای اساسی مانند حق اعتراض را به خطر بیندازد. در جبهه دیپلماتیک، آلمان از پیوستن فعال به تلاشهای بینالمللی برای برقراری آتشبس و پایان دادن به درگیریها خودداری کرده است.
در حالی که شمار تلفات در نوار غزه رو به افزایش بود، اعضای ارشد دولت آلمان به بیانیههای یکجانبه خود ادامه دادند که حمایت بیقید و شرط از اسرائیل را اعلام میکردند و کمتر به تأثیرات ویرانگر جنگ بر ساکنان غزه توجه داشتند.
صدراعظم آلمان، اولاف شولتز، در ۱۲ اکتبر به قانونگذاران آلمانی گفت: «در این زمان، تنها یک جایگاه برای آلمان وجود دارد و آن در کنار اسرائیل است.»
در عرصه نظامی، صادرات تسلیحات آلمان به اسرائیل به شدت افزایش یافته و طبق گزارش مؤسسه بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم، آلمان در سالهای اخیر ۳۰ درصد از واردات تسلیحاتی اسرائیل را تأمین کرده است.
همچنین آلمان، پیش از دادگاه بینالمللی دادگستری، اتهامات مربوط به نسلکشی احتمالی اسرائیل در غزه را به شدت رد کرد. این موضعگیری به عنوان نمونه دیگری از استانداردهای دوگانه در حقوق بینالملل در نظر گرفته شده و به اعتبار دیپلماتیک آلمان لطمه وارد کرده است.
پاسخهای سیاسی، نظامی و حقوقی آلمان به حملات اسرائیل به غزه به نظر میرسد که به موقعیت بینالمللی این کشور، به ویژه در جهان عرب و مسلمان، آسیب وارد کرده است. در شرایط حساسی که نیاز به کاهش تنشها و میانجیگری موثر وجود دارد، رویکرد کنونی آلمان به خاورمیانه، به نظر میرسد که بر اعتبار میانجیگری آن کشور تاثیر گذاشته و بازگشت به نقشهای مهم گذشته مانند سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ را دشوار کرده است.
سجاد صفایی
سجاد صفایی پژوهشگر فوق دکترا و ویراستار علمی در آلمان است. نوشتههای او درباره خاورمیانه، امنیت بینالملل و دموکراتیزاسیون در رسانههایی مانند فارن پالیسی، الجزیره، و لوموند دیپلماتیک منتشر شدهاند.
ترجمه از متن زبان انگلیسی بوسیله آزادی نیوز