برای درک مفهوم اصالت، مانند مفاهیم متعالی عدالت، وفاداری، دانش باید به مناسبت های مختلف و در طول دوران های متمادی تحقیق کرد.
آلمان نازی که با ایدئولوژی وطن پرستی رادیکال و وفاداری آحاد ملت آلمان یکی از بزرگترین تحرکات نظامی در طول تاریخ را ایجاد کرد، اکنون در کشوری که به آن میبالید، مطرود است و حتی تبادل عکس بزرگترین وطن پرست آلمانی به نام آدولف هیتلر با مجازات و برای خارجیان حتی با اخراج مواجه میشود. وفاداری و مفاهیم مانند آن که دریافت واقعی از آنان نه محدود به زمان و مکان بلکه معطوف به جستجوی الگوهای تاریخی و فلسفی و نتایج آن در ملل مختلف و در اعصار متمادیست همه در جایگاهی از تمدن بشر مهر ابطال و تشکیک دریافت کرده اند.
پیامبر اسلام که با شعار غلبه بر جاهلیت قیام مقدس خود را با اراده فرا بشری آغاز نمود در نهایت میراث ایشان به حکومتهای متحجر و از لحاظ شعائر دانش ناکارآمد و عقب افتاده و جاهل نظیر طالبان رسید.
اما در این میان کاپیتالیسم و پرسش اینکه کاپیتالیسم و ارادت به پول چه چیزهایی میتواند بخرد و چه چیزهایی نمیتواند ایجاد کند پرسشی است که پاسخ گویی به ان از نیازهای نسل های جوان است. جمهوری اسلامی در نگاه به غرب با تشدید و اعراب گذاری بر مساله حجاب و خطر بی بند و باری جنسی مواجه میگردد و در داخل معضل اقتصادی و عدم درک صحیح از مفهوم اقتصاد و کاپیتالیسم ملغمه ای از فشار بر زن علیرغم عدم تصحیح گامهای فلسفی اقتصادی بر مردم گران می آید.
تشدید مساله زن و در عین حال عدم درک ماهیت کاپیتالیسم، از جمله رویکردهای ماهوی جمهوری اسلامی است (الکاسب حبیب الله).
جمهوری اسلامی در حالی بازار را حبیب الله میشمارد و از مشارکت ایشان در تقریبا تمامی امور سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی کام میبرد که مفهوم عدم اصالت هنوز در ادبیات و قاموس لغات اقتصاد تعریف نشده است.
پول میتواند همسر بیابد، پول میتواند شهرت بیابد، پول میتواند درمان کند و تمام کارهای دیگری که پول میتواند بکند ، پول را به جایگاه یک (ایسم) یعنی اصل بزرگ فلسفی رسانیده است.
اما آیا آنچه پول میتواند بکند اصل است؟
پاسخ به این پرسش فلسفی یکی از گامهای بزرگیست که مینوی خردمند باید خود به آن پاسخ دهد. فلاسفه میتوانند به این مساله پاسخ بدهند در صورتی که بیمار نشوند، گرسنه نشوند، ازدواج نکنند و مانند آن. چرا که فیلسوف نمیتواند در همه شرایطی که کاپیتال (سرمایه) ایفای نقش میکند قرار داشته باشد.
اما کاپیتال نیز نمیتواند در مفهوم عدالت ایفای نقش بکند، یعنی مشارکت سرمایه در امر قضاوت پذیرفته شده نیست. بنابر این ، اینکه عدالت در مورد سرمایه چگونه باید اجرا بشود به ایجاد نظامهای اداری مانند سوسیال دموکراسی ، سوسیالیسم انجامیده است. ادیان نیز به ذعم خود عدالت را به دنیا و آفرینش دیگر حواله میدهند.
آدمی زاده میشود تا این زاده شدن او را متکامل کند، سپردن عدالت به دنیای دیگر (اگرچه در اصالت آن تقریبا شکی نیست) ولی آدمی را صمد میکند (یعنی کسی که زاده نشده و نخواهد زاد) و او را خنثی و بی اثر میگرداند.
پس فلسفه آفرینش تفکر در مفهومهای نهادین مانند عدالت، وفاداری و … را ضروری میسازد. سیستم آموزشی هر کشوری باید فلسفه های بنیادی و روشهای تفلسف و اندیشه را به مردم و کودکان آن کشور بیاموزد. صرف آموزش برقراری عدالت در آن دنیا و یا عدم آموزش صحیح فلسفه و تعقل و یا جایگزینی آن با دین بخشی از کارکرد مینوی خرد را بی بار و بی بر میسازد.
عشقی که بر مبنای کپیتال (سرمایه) بنا شده باشد، با روزه فقر و صیام از میان خواهد رفت. و چنین است عملکرد بقیه مفاهیم فلسفی که بر مبنای کپیتالیسم بنیاد شده باشند. با روزه فقر و صیام از میان خواهند رفت و آنچه اصالت است باقی میماند و آن *فلسفه *است.
دکتر امیرعلی رستم داودپور
دبیر انجمن قانون و شفا
- Amirali R. Davoudpour. (2024). Understanding Authenticity in the Context of Capitalism: A Philosophical Exploration. Iranian Journal of International Legal Studies (IIntbar). https://doi.org/10.13140/RG.2.2.13310.80965