در بین سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۵ به نحو شگفت انگیزی دولت اسلامی شام و عراق (داعش) پهنه های عظیمی از عراق ، سوریه و افغانستان و پاکستان را فرا گرفت ، ستیزه جویان از سراسر ممالک اسلامی و غیر اسلامی گرایش شدیدی به افکار و سنت های سخت گیرانه ایشان پیدا کرده و از سراسر دنیا به سوی خاورمیانه روان شدند.
در عین حال تامین اسلحه، بنیه مادی و اسباب معاش هسته های اولیه این گروه ظاهرا با غارت بانکها، یا سرمایه ثروتمندان عرب تامین میشد ولی با افزایش عرصه حکومتداری، خطوط ارتباطی گسترده تری را برای تسلیحات و اقتصاد نیازمند بود.
داعش که نام او با عملیات غافلگیرانه، جسارت و تهور ویژه گره خورده بود، لرزه بر اندام مخالفان می انداخت و تا زمان حملات گسترده متحدان غربی در تعامل با نیروهای منطقه ای سقوط آنان دور از ذهن مینمود.
پس از داعش، تبلیغات اسلام هراسانه، ضد دینی و ضد خاورمیانه ای بازار داغ سیاستمداران غربی شد، آنان که تا پیش از دخالت مستقیم با انداختن سلاح بر فراز ائتلافهای متمایل به غرب، بازارهای چریکی را در سوریه و عراق گرم نگه میداشتند، نیزه رسانه و سیاستگذاری را به سمت اسلام، خاورمیانه گرفتند و این هجمه تا زمان حمله اسرائیل به کودکان فلسطین و افشا سیاستهای دوگانهآنان در حمایت از جنایتکاران هم سوی خویش ادامه داشت.
داعش هیچگاه نتوانست هنجاری را برای اعتلاء ارزشهایی که خود را متولی آن میدانست ایجادکند، هر چه حاکمان و متمسکین به اصول و ایدئولوژیهایی که مدعی آن هستند، زشت تر و کنش آنها نابهنجارتر باشد، قیام و اطاله حاکمیت آنان به سود مخالفانشان خواهد بود.
حرکات ایضایی داع در ایران، روسیه، سوریه و افغانستان، بیش از خدمت به اسلام و حتی انسان، نماینده دشمنی دوست نمایانه با ارزشهای معنوی و حتی دینی ملل اسلامیست.
هر کجا که داعش و ایدئولوژی های متحجر همسو با آنان رشد یافت، هنجار و سیاست آنان به نفع دشمنان کودکان فلسطینی بود.