غالبا در جهان, ایران به عنوان سرزمین شعرا و سخن سرایان زبردست شناخته میشود. ساختار و شیوایی ازلی پارسی ، در منطق و امثال و حکم همچنان بی نظیر و اعجازآمیز است.
در زبان پارسی ، شیوه های سخن سرایی و اوزان شعر پارسی هر یک بیانگر احوالات درونی سخنگو و تراز روحی اوست.
غزلسرایان پارسی، با افتادگی و تحقیر نفس ، مثنوی گویان با خرد و حکمت، اشعار نو با کورسوی امید و خلاصه هر تراز سخنوری در زبان پارسی با یک میوه و درخت رشد و نمو کرده و میبالد.
در عین حال کمبود اوزان و کلماتی که تاریخ ملل یا مفاهیم زندگی و تفاهم با ملل دیگر را در بن شعر پارسی داخل کند نیز مشهود است. مثلا شخصیت تاریخی به نام اسپارتاکوس به دلیل دشواری تلفظ در زبان حماسی پارسی تا کنون وارد نشده بود که با برگردان نام ایشان با نام اسپرکس ،مثنوی و شرح حالی از زبان ایشان سروده شد.
اما بن دیگر زبان پارسی که به سربروس (شبکه اعصاب و روان) و در عین حال نام سگ باستانی حادث (خدای مردگان و حادثه دیدگان در میتولوژی یونانی) میرسد و اصصلاح روی نرو رفتن (Nerve) میرسد شامل شنیع ترین الفاظ تحقیر آمیز و توهین به نوامیس است که جلو ایجاد و بسط هرگونه تفاهم را با بیماران حادث (سربروس گزیدگان) میگیرد.
قطع شدن سر رشته گفتگو و تفاهم در زبان پارسی بوسیله فحاشی نخست باعث بروز بسیاری از معضلات اجتماعی و سپس باعث عدم رشد فلسفی ملت پارسی زبان است.
به صورت خلاصه: پس از چند تبادل ساده کلام، سربروس مخاطبان را خواهد گزید (سگ باستانی) و جلوی پیشرفت و تفاهم فلسفی را که با پرسش و پاسخ حاصل میشود، خواهد گرفت.
در عین حال مبارزه این دو نیز یعنی سگ زبانی و سپاهیان آن با پاک زبانی امشاسپندان واقعیت تاریخی در ملت ایران است.
دکترامیرعلی رستم داودپور
دبیر انجمن قانون و شفا