جنگ اقتصادی از دیدگاه عامه به فقر اشاره میگردد، اما در نگاه ویژه، جنگ اقتصادی را میتوان به مفهوم افقار (به فقر کشانیدن ) توصیف کرد. “افقار” نقطه متضاد افخار و زمانی است که فرد از جایگاه خویش “به زور” پایین کشیده شود. اگر مفهوم “زور” و “تجاوز” مطرح نباشد، صرف فقر را نمیتوان به عنوان جبهه جنگ تصور کرد.
دلایلی که فرد را به جبهه جنگ اقتصادی میکشانند عبارتند از:
۱-بیکار کردن در عین دارا بودن توانایی های لازم
۲-عدم تامین سرمایه شروع به کار ، در عین دارا بودن تجربه و لیاقتمندی
۳-افزایش توانایی هایی کاذب رقبا با تقلب
برای تبیین موارد فوق باید گفت، جنگ اقتصادی الزاما از سوی فرد کارآمد آغاز نمیگردد. جنگ اقتصادی به معنی اینست که فرد در جبهه های جنگی قرار میگیرد که کارفرما، رقبا، بانکها، دولتها و دولتهای متخاصم بر علیه فرد یا افرادی گشوده اند.
نمونه نقش رقبا در ایجاد جبهه اقتصادی، ایجاد ارزش افزوده کاذب از جمله مقالات بی ارزش و تقویت رزومه برای اشغال جایگاههای شغلی در مقابل افرادی است که استانداردهای لازم را برای ایجاد ارزش افزوده رعایت میکنند.
نمونه دیگر آن ، پارتی بازی در جبهه های اقتصادی میباشد که موجب سختی معاش و افقار افراد توانا(تر) میگردد.
تمسک به صفاتی مانند شرافت مطلق، دقت مطلق، معرفت مطلق و … نیز موجب افقار و افتادن در جبهه های اقتصادی میگردد.
کارفرما میتواند به سادگی و با اخراج نیروهای کار با تجربه و فوق تخصصی (دکترا، فوق دکترا و …) باعث افقار ایشان و کشاندن ایشان به عرصه های جنگ اختصاصی گردند. به عنوان مثال فردی که روی پروژه تخصصی کار کرده پس از پایان کار در صورت نبودن سرمایه لازم نمیتواند پروژه تخصصی خود را تکمیل و به پایان برساند.
خیل عظیم آرزومندان مدارک تخصصی و پژوهشگران از جمله کسانی هستند که در پاراگراف اخیر به راحتی در جبهه جنگ اقتصادی می افتند.
جنگ اقتصادی، کاستن اجباری توان کل اجتماع به طور یکسان از قدرت خرید، تفریح و هزینه مسکن و خوراک به یکسان نیز هست ولی در مورد اقشاری که در جبهه جنگ اقتصادی قرار میگیرند، عنصر زور مضاعف وجود دارد.