حملات موشکی ایران به اسرائیل در دفاع از حقوق مشروع مردم فلسطین و نیز در پی حملات مکرر به مواضع دیپلماتیک و نظامی فرامرزی ایران، نه تنها از لحاظ نظام حقوقی بین المللی قابل توجیه بود بلکه نشان از خنثی شدن تحریمهای چهل ساله نظامی بر کشور ایران داشت.
اگر چهل سال تحریم اقتصادی که مردم ایران را نشان گرفته بود را نیز در نظر بگیریم و چهل سال هتک حرمت و حیثیت ایرانی به انگ تروریسم و آن را به عملکرد اسرائیل و آمریکا در عرصه جهانی مقایسه کنیم، میتوان دریافت که این سیاستهای تبعیض آمیز نه تنها گریبان فلسطینیان بلکه سالها بر گرده ایرانیان نیز سنگینی کرده است.
از اکتبر و سپتامبر ۲۰۲۳ که نسل کشی و قتل عام و جنایات جنگی اسرائیل و حمایت بی دریغ آمریکا ، آلمان و بریتانیا از آن و نیز سکوت ملل ظاهراً متمدن مشاهده گردید، قوانین بین المللی ضعف خود را در مقابل رویکرد تبعیض آمیز و چندگانه به مسائل بین المللی نشان داد. شکی نیست که بخش عمده این رویکردها و روندها به دلیل قدرت گرفتن لژهای صهیونیست ها در سیاستگذاری اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی بین المللی بود.
در این اثنا عده ای از بازماندگان سیاستمداران ایرانی و رسانه های دست ساز خارجی ظاهراً به جای حمایت از حقوق ایرانیان در خارج از ایران و باز کردن فضای سیاسی و اصلاحات بین المللی کماکان بر تنگ کردن حلقه تحریمها و تخریب اقتصادی ایران پافشاری کردند. اما از اکنبر ۲۰۲۳ دیگر جایی برای حاشا کردن دنائت طبع نظام سرمایه داری ، نظامی و فرهنگی صهیونیستی و حامیان آن باقی نماند.
این موضوع به سادگی قابل درک است که این نظامها، جان، مال و حیثیت مردمان را با استانداردهای تبعیض آمیز خود ارزش گذاری کرده و در مقابل نقض حقوق بشر گرسنه ، زخمی، مجروح و بیدفاع مسیر ظلم بیشتر را در پیش گرفتند.
پایان تحریمها به معنای برداشته شدن آنان از طرف نظامهای متجاوز و جنایتکار بین المللی نیست، به معنای نظامهای مستقلیست که میتوانند برای تامین نیازهای خود تدبیر کنند.