یک عده به شدت با آنچه در گذشته اتفاق افتاده مخالفت میکنند، یک عده به شدت با آنچه در گذشته اتفاق افتاده موافقند، مثلا دو حادثه مهیب هولوکاست و حادثه فعلی نسل کشی در غزه را در نظر میگیریم.
عده ای به واسطه جنایات اسرائیل به شدت ضد اسرائیلی و ضد یهود تلقی میگردند، در عوض عده دیگری به شدت از اسرائیل و سیاستهای او پشتیبانی میکنند، عده اول از مرارت و رنج عده ای دیگر در گذشته غافلند و عده دوم هیتلر را امری گذشته و مرده میپندارند، در واقع این مقاله برای هر دو دسته است.
مبتذل و پیش پا انگاشتن گذشته و مبری بودن از خطر آن را فریب زمان میگویند، فریب زمان چیست؟
اگر کسی مفهوم خدا را دانسته باشد از جمله عبارت آلفا و امگا یا اول و آخر و درباره آن تجربه کسب کرده باشد که بداند خدا هم جدید و هم قدیم است میداند که مفهوم و محدودیت زمان برای بشر است.
همه دانی، همه جایی و همه زمانی بودن خدا Omniscien و Omniprescence را به صورت فیزیکی نمیتوان اثبات کرد ولی از اثبات آن به طرق دیگر (شعور) میتوان مقوله های فیزیکی را از آن استنتاج کرد. حال اگر فرض کنیم مساله همه جایی Omniprescence بود خدا صحیح باشد یعنی صورت مساله را راست بپنداریم، یعنی خدا در موقعیت A و موقعیت B در فاصله پنج هزار کیلومتر وجود دارد، از این حقیقت نمیتوان در بحث فیزیک استفاده کرد ولی دانستن و درک آن برای توانستن و اجرائیات اهمیت دارد . در این اجرائیات (مبحث عملی) خدا اگر راست باشد خود میتواند توانائی را اعطا کند و یا واسطه اجرا نیت باشد، این مقوله جز مباحث الهیات است.
اما اگر تصور کنیم ، خدا در فاصله صد سال نوری بین نقطه A و B حضور داشته باشد و صورت این مساله راست باشد، خدا را در صد سال گذشته و اکنون، در یک زمان میتوان پنداشت، یعنی مفهوم زمان صد ساله پوچ میگردد. اگر فاصله بین دو نقطه یک میلیون سال نوری باشد، زمان یک میلیون ساله نزد خدا پوچ میگردد، اگر خدا را یک حقیقت پیوسته بپنداریم، یعنی در فاصله یک میلیون سال نوری پیوسته باشد نزد او (نه نزد بشر فانی) در یک میلیون سال هیچ اتفاقی نیافتاده. چون او در اینپیوستگی هم نقطه A را میداند و هم نقطه B که نور و حقیقت A یک میلیون سال بعد با آن خواهد رسید و این پیوستگی یعنی همه چیز نزد او در یک زمان است.