الهیات به عنوان مسیر (صراط) عمومی یا فردی

در گوشه یک مسجد، امام جماعت با حرارت و گرمی از لزوم زهد و جهاد در راه خدا با کفار میگوید، کمی آن طرف تر (تقریبا پانصد کیلومتر) کشیش محترمی با نگاهی سرشار از معنویات که درخشش صلیب طلایی مقابل او در چشمانش افتاده از فداکاری مسیح بر صلیب و نجات بشر میگوید. پس از آن که صف نان مقدس شکل میگیرد ، مسلمانی که در جمع است از خوردن نان شکسته شده باز داشته میشود زیرا این نان تن مسیح است و در کاتولیک (کاتولیسیزم) ، غیر مسیحی نمیتواند از این نان بخورد.

مقدمه بالا در باب مسیر خدای واحد و تنها پسرش که پسرش نبود ، نمونه ای از بازار الهیات فعلی میباشد که البته گویی به دلیل فعالیت آتئیست ها و لزوم تقید به کاپیتالیسم در عصر مدرن (تقدم پول در روابط میان ابنا ناشناس بشر) اندکی ملایم تر شده است، هزار سال پیش اینچنین نبود.

اگر از خدای واحد چند قرن به عقب برگردیم در زمانی که ژیان ها (giants) موجودات عظیم ( مینوی یا فیزیکی بودن آنان مشخص نیست) در میان بشر میزیستند و هر ملتی چندین آواتار (تجلی خدا) و چند خدا داشت ، تقابل میان الهیات در اقوام بیشتر و بی احترامی به الوهیت موجب پشیمانی و تقاصی بسیار سخت میبود.

ثمره الهیات اما در عصر ژیان ها نه تنها زهد و جهاد و فداکاری، بلکه میتوانست نبوغ و حکمت و قوت و پرواز و مانند آن باشد. از جمله حدیث است که راهبان بودایی با پرواز به بالای کوه و معبد میرسیدند تا نیایش کنند (levitate) . بشر نسل جدید از خدا چیزی ندید، نمایندگان او غالبا بر مناصب حکومتی تکیه زده و مشغول تدوین قوانین و اجرا حدود شرعی یا شستن پای دیگران و بیانات گرانقدر شدند.

پرسش در مورد کجایی خدا پاسخ در خور شانی نیافت، در خانه مقدس (بیت المقدس) میان کودکان و سپاه ثروتمند شمالگان (اروپا التماس دعا دارد که در لیست نباشد ولی هستند) نبردی آخرالزمانی به راه افتاد. خوانندگان که ما را میشناسند میدانند که ما اگرچه در شمالگان هستیم ولی دلمان با کودکان و سپاهشان هست، بود و خواهد ماند و این عین خردمندی است. خرد به معنای دانش عام نیست، خرد به معنای تلفیقی از حکمت، علوم انسانی ، علوم علیین ، فلسفی ، عدالت و داوریست. خرد بدون دانش و دانش بدون خرد محکوم به فشل است. دانش عام به دستاوردهای بشر در طول تکامل گفته میشود که آن هم از قضا گرانبها و پاسداشتنیست، دانش بدون خرد از قضا محکوم به فشل چندین باره است زیرا خرد خفی است و دستاوردهای آن دیر و سخت آزموده میگردد (در مورد دانش جایگزین وجود دارد ولی در مورد خرد اینگونه نیست.)

برگردیم بر سر اصل مطلب این مقاله که الهیات چه پاسخی به شبهات در مورد خدا و مسیر او داده و میدهد. نخست اینکه پتانسیل الهیات در پیدایش، تکوین و نابودی جهان به واسطه تعالیم اخلاقی و تشریعی آن به حد پیامبری تبسیط شد (ساده شد). دوم اینکه کسی خدا را بدان گونه که شایسته او و کارآمد است نشناخت به جز رضا مارمولک و آنهم فقط در حد سناریو فیلم.

القصه، چون وقت تنگ است (برای شما) و نوشته های طولانی را نمیخوانید، خداوند مستور در متافیزیک پارمنیدس، در بخشی از نگارش های آیت ا.. جوادی آملی 1(در حد دو سه خط در باب تجلی خدا در همه چیز و اولویت او در چند چیز) ، خداوند پیچیده آسمانها و جهانهای موازی (هالیوود) و خداوند افسانه های چینی (و جادوی نهان) که مرا با جمعی الاغ (بلا نسبت شما) زندانی کرد و تاج بندگی بر سرم نهاد به اصرار و جنگ و دعوا و مستندات به همه ابلاغ کرد که مسیر الهیات یکیست ولی چی؟

شما باور نکنید.

مسیر الهیات خاص و درختان و میوه های آن گونه گون است.

دکتر امیرعلی رستم داودپور

دبیر انجمن قانون و شفا


  1. وحی و رهبری، جوادی آملی، چاپ دوم 1369، انتشارات الزهرا ↩︎

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *