کلمه آزادی در نظامهای سیاسی، ایدئولوژیک و مذهبی و حتی در تفریحات و خوشگذرانیها هزاران بار معنا شده است. آزادی مانند گلی است که تا زمان شکفتن و هویدا شدن ، شاخه های آن خشک ولی مانند شیره در آوندهای درخت در جریان است. حتی خدایان و ادیان نیز چندان از آزادی سخن نگفته اند. در جایی از متون باستان، خداوند یا فرشته ای به گیلگمش میگوید، انسان برای مرگ آفریده شده پس خوشحال باش و خوب زندگی کن.
بسیارند کسانی که به زعم خود با قلم فرسایی و دشمنی با دشمنان فرضی برای آزادی تلاش میکنند، اما همیشه عنصری تلاشهای آزادیخواهانی را که بدون ایجاد لیاقتهای فردی برای آزادی تلاش میکنند باطل میکند. باطل کردن این تلاشها دردناک ، رعب آور و حتی مرگ آفرین است. این عنصر و این مولفه ،از جنس تصادف نیست بلکه از جنس فلسفه و پرسش است. هنوز رنج مردم ایران برای رهایی از حجاب اجباری و تغییر در نگرش جامعه به ثمر نرسیده که طوفان فلسطین و رنج مردم دربند، چهره ج. ا. را موجه و حضور آنها را برای دفاع از حق مردم فلسطین توجیه میکند.
آزادی با خبرگزاریها و فحاشیها فرا نخواهد رسید، تاریخ مسیرهای بسیاری را برای رسیدن به آزادی و نیز مقاصد زیادی را برای آزادی نشان داده است. بعد از رسیدن به آزادی هر جامعه ای شکلی به خود میگیرد و گویی پس از رسیدن به آزادی، ایرادهای دیگری در آن پدید می آید که کم از استبداد نیست.
بهترین زمان برای آزادی ، زمانی است که مسیر آزادی را میپیماییم و آن همین زمانهای آموختن و اندیشیدن و پیدا کردن یک جای پای محکم برای گام نهادن است، بعد از رسیدن به آزادی شاید به جای نیلوفر آبی، گل خرزهره بروید.