تبدیل دختر آتشی به دختر آّبی – کرامت حکومت برعکس ج. اسلامی

رزومه کسانی که در دادگاه های انقلاب به دشمنی با نظام و نقض امنیت ج اسلامی محکوم میشوند مرتب بهتر میشود، از دبیرستانی اول انقلاب شروع شد و اکنون به نخست وزیری دوران جنگ، دکتر، وکیل، نماینده و فعال محیط زیست و اکنون به دختران آزادی و انقلاب کشیده شده، دخترانی که شریف ترین و تحصیلکرده ترین فرزندان ایرانند.

دخترانی که برای آزادی، استقلال، انقلاب، حق مبارزه میکنند و چه رزومه های برگزیده ای دارند.

و در واقع به گمان نویسنده اگر این سیر و سلوک در مسیر معرفت نباشد با فوت کردن و ورد آخوندها در خوزه علمیه کسی نمیتواند به درک واقعی حقیقت برسد، خدایی که با فوت کردن در آب و سینه زنی و روضه خوانی و خم شدن طرف عربستان بدست بیاید بیگمان یک جا مثلا در جنگ ایران و عراق یا عربستان و یمن زوارش در خواهد رفت، جایی که هر دو طرف مدعی شهادت و رفتن به بهشت هستند و یک طرف خودش را وارث خانه خدا میداند و طرف دیگر خودش را وارث اهل بیت تقلبی امامت و ولایت.

در دزدی دیگر ج اسلامی لقب این دختر آتشین را دختر آبی نهاده است، دختری که استقلال و آزادی برازنده نام اوست به نام وارونه نامیده شده، نظیر همان رنگهایی که ج اسلامی مخالفان ساده لوح خویش را نام گذاری میکند، آبی قرمز در فیلمهایی مانند قلاده های طلا و اخراجی ها و مانند آن برای طویله خود شما کاربرد دارد، این قبیله آزادی ایران است، اینها کسانی هستند که دست خدا هدایت میکند تا ولوله و ادعای حرامیان شما را خاموش کند.

 

در پایان مصاحبه ای شبه امنیتی با پدر دختر آزادی را خواهیم آورد، مصاحبه ای که با پدر ایشان برای حفظ آبروی ریخته نظام ترتیب داده شده، و اما باید به اینان گفت که (خودتی!)

✅حرف های پدر دختر استقلالی که خودش را سوزاند

📌ماجرا ی دختر فوتبالی از پنج روز پیش، جنجال زیادی به پا کرده است. دختر 30 سالهای که خودش را در مقابل دادگاه انقلاب به آتش کشید و هنوز هم روی تخت بیمارستان خوابیده؛ دختری که به گفته خانواده‌اش از بیماری اعصاب و روان رنج می‌برده و قبلا هم یک بار دست به خودکشی زده بود. بعد از مشخص‌شدن علت خودسوزی این دختر جوان، بعضی از بازیکنان تیم استقلال و کاپیتان تیم‌ملی برای حمایت از سارا پیگیر پرونده‌اش شدند و تا الان چند بازیکن استقلال دست به کار شده‌اند. حالا پدر سارا روایت تازه‌ای از ماجرای خودسوزی دخترش را توضیح می‌دهد و از عشق زیاد دخترش به فوتبال و پلیس‌شدن می‌گوید:

📌روز حادثه چطور در جریان خودسوزی دخترتان قرار گرفتید؟
ظهر بود که از بیمارستان به دخترم زنگ زده بودند. دخترم هم موضوع را به من اطلاع داد و با هم به تهران رفتیم.

📌 شما می‌دانستید که سارا قصد رفتن به استادیوم را دارد؟
نه، به هیچ عنوان خبر نداشتم. من اگر می‌دانستم جلوی او را می‌گرفتم و هیچ وقت اجازه نمی‌دادم به استادیوم برود.چون جرم است. اصلا درست نیست که دختر به استادیوم برود و من حتما با دلیل منطقی جلوی او را می‌گرفتم. نه عقاید من قبول می‌کند، نه عرف جامعه که یک دختر بین آن همه مرد در استادیوم برود، ولی متاسفانه سارا بدون اطلاع ما به آن‌جا رفته بود.

📌 شما با علاقه سارا به فوتبال مشکلی داشتید؟
نه. رفته بودم سوال کرده بودم، تماشای فوتبال در خانه و از پشت تلویزیون هیچ اشکال و ایرادی نداشت، برای همین جلوی او را نمی‌گرفتم. سارا همیشه در خانه فوتبال می‌دید و پیگیر تمام بازی‌ها بود، مخصوصا تیم مورد علاقه‌اش؛ من هم مخالفتی نداشتم، اما نمی‌دانستم می‌خواهد به استادیوم برود.

📌قبلا هم به استادیوم رفته بود؟
نه، این اولین بار بود که رفته و دستگیر هم شده بود. ما هم نمی‌دانستیم. هم من و هم همسرم حتما اجازه رفتن به او نمی‌دادیم.

📌چه مدرکی دارد؟
دو لیسانس زبان و کامپیوتر دارد. من هم مخالف درس خواندنش نبودم، همیشه می‌گفتم درس بخوان تا به جامعه کمکی بکنی.

📌دوست داشت چه کاره شود؟
قبل از این‌که دانشجو شود، می‌گفت دلش می‌خواهد پلیس شود تا بتواند آدم‌های بد را از جامعه جمع کند، ولی من به او گفتم نمی‌توانی این کار را انجام دهی، تو دختری و جثه ضعیفی داری.اگر به من بود دخترم الان باید یک کارمند می‌شد. هشت سال پیش بود که او را به جایی معرفی کردم، اما رفت و گفت که قبولش نکرده‌اند. بعدها به خواهرش گفته بود خودش کاری کرده که او را رد کنند. من هم حرفی به او نزدم.

📌 بیماری سارا چه بود؟
او بیماری اعصاب و روان داشت، حالش اصلا خوب نبود، چند سالی قرص و دارو می‌خورد، البته مادرش یواشکی به او دارو می‌داد، چون خودش معتقد بود که بیماری ندارد. مرتب دارو را در چایی و نوشیدنی به دخترم می‌داد، ولی از یک‌سال پیش دارو را قطع کرد. دکتر گفته بود وقتی دارو را قطع می‌کنید، باید مواظبش باشید، چون ممکن است کارهای خطرناک کند.دکتر می‌گفت این داروها ضرر دارد، حتی ممکن است نابینا شود. مادرش هم می‌ترسید برای همین داروها را قطع کرد.

📌 سارا قبلا هم خودکشی کرده بود؟
بله، یک بار در دانشگاه خودکشی کرده بود.

📌 شما خودتان جانباز هستید؟
بله. جانباز 15‌درصد هستم. ‌سال 61 در کردستان.

📌در این مدت که دخترتان روی تخت بیمارستان است، فوتبالی‌های زیادی پیگیر پرونده او شدند، کسی سراغ شما هم آمده؟
نه، اصلا هیچ‌کس سراغ من نیامده است. من هیچ بازیکنی را ندیدم که پیگیر پرونده دخترم باشد.

📌شما چند فرزند دارید؟
6 دختر و دو پسر دارم.در خانواده ما فقط سارا بود که به فوتبال علاقه داشت، حتی پسرهایم هم سرشان به کار و درس گرم بود و زیاد به فوتبال توجه نمی‌کردند، ولی سارا عاشق فوتبال بود. او هم خیلی دختر ساده‌ای بود، اما از پنج ‌سال پیش بود که ناگهان عاشق فوتبال شد، آن هم تیم استقلال. اوایل جلوی تلویزیون می‌نشست و برای پیروزی تیم محبوبش با تسبیح صلوات می‌فرستاد، آخر هم سر همین ماجرا هم خودش را سوزاند و هم ما را؛ الان چند روز است که زندگی نداریم. یک پای من تهران است و یک پایم قم. دخترم هم خودش را نابود کرد و هم ما را./روزنامه شهروند

#امتداد
@emtedadnet

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *