محسن امیراصلانی پژوهشگر متافیزیک و بنیانگذار عرفان جوهری متولد 1977 در آبادان بودند که در سال 2014 اعدام گردید، جرم او در منابع مختلف از تجاوز به عنف و زنا محصنه تا توهین به پیامبران ذکر شده که در این مورد منابع اختلاف نظر دارند و حاکی از وجود دو پرونده مختلف است. با این وجود در این مقاله به کتابهای وی پرداخته میشود که نشاندهنده اندیشه و تفکر ایشان میباشد و البته نشان از رشد روحی و قلم ایشان دارد. از جمله این کتابها و رساله ها کتاب رسولان، یس ، حقیقت بهشت، طارق ، ملکوت، درمان افسردگی و طس در مراتب آتش است.
در کتاب رسولان نوشته محسن امیراصلانی با عکس روی جلدی که نشان تائو با تذهیب اسلامی دارد جلب نظر میکند، تائو یا جدایی اختلاط پذیر نیک و بد فلسفه ای است که در چین و ژاپن و نیز در مذاهب قدیم ایرانی از جمله زردتشتی ، مانوی و مزدکی عقیده به جنگ و نیز نزدیکی نیک و بد دارد. با این وجود آقای امیراصلانی کتاب خویش را با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میکند که در کلمه الله یا توحید نیک و بد از هم جدا نشده و در حال نبرد نیز نمیباشند بلکه درتوحید باید زندگی را همانگونه که هست قبول کرده و زیست. البته این توحید با وحدت مورد نظر ادیان گنوستیک نیز متفاوت است که در آن به فرد به عنوان تجلی یا آواتار نگریسته میشود و در واقع درجاتی از معرفت نظری ایشان را نشان میدهد که در عین تحقیق و مطالعه به تمییز و جداسازی اندیشه ها از یکدیگر نپرداخته است.
با نگاهی گذرا به فهرست به مراتب رسولان مذکور در ادیان توحیدی میرسیم که اصطلاحا نازل گردیده اند، یعنی فرود آمده اند در حالی که هدف اصلی از معرفت صعود است، رسولان ادیان توحیدی و وحی اصطلاحا تنزل میابند یعنی پایین می آیند. در مراتب خلقت نزول و هبوط مترادف سقوط است که در کتب عهد قدیم نیز با عنوان هبوط ملائکه یا فرزندان خدا ذکر شده است و در واقع نزول با معرفت و عرفان که هدف آن عروج آدمی و جوینده حقیقت است در تضاد است.
در ابتدای کتاب پس از فهرست آیه ای از قرآن ذکر میشود که خود را خجسته میخواند و میفرماید پیروی کنید شاید به شما رحم شود (سوره انعام- 155) البته قضاوت در مورد حال و روز پیروی کنندگان از قرآن در افغانستان و یمن و سوریه و عراق و ایران و … را شاید تاریخ واضح تر از کلام مندرج در قرآن اثبات کند. پرسشی که در این آیه مطرح میشود اینست این کتاب در تائو چه جایگاهی دارد؟
نظر به اینکه قرآن شناخته نشده است و خود نیز میگوید قرآن در کتابی مکنون {واقعه 2} و پوشیده{بروج 21-22} قرار دارد میتوان اندیشه کرد که قرآن بر سیاهی خویش رای تایید میزند.
بخش دیگر آیه 21 از سوره مجادله ذکر شده است که الله میفرماید حتما من و رسولانم چیره خواهیم شد. البته این در مورد جناب امیراصلانی ، بها الله، باب الله و سایر رسولانی که خود را منتسب به الله میدانستند صدق نکرد زیرا ابزاری که الله به بسط قدرت میپردازد با ابزاری که این رسولان به بسط و نشر رای خویش میپردازند متفاوت است، الله با احزاب و شمشیر و سپاه و اعدام و سوزاندن و قطع اعضا به نشر دین خویش و ترویج رسالت رسولان خویش میپردازد و دیانت او فردی نیست بلکه دیانت او نوعی حکومت است، قضاوت در این امر را به بخش بعدی و تکمیل این مقاله واگذار میکنیم.
در شروع سر صفحه دیگر مجددا آقای امیر اصلانی به دشمن خویش یعنی این کتاب استناد میکند، سوره رعد آیه 1 که میفرماید بیشتر مردم نمیگروند و آن را آیاتی از حق (به مفهوم راستی ) مینامد، در حال حاضر بیش از یک و نیم میلیارد گرونده به اسلام وجود دارد و این سخن نیز از حقیقت تهی مغز گردیده است که مردم به این کتاب گرایش ندارند، اصطلاح مسلمان شمشیری یا قیلینچ موسولمانلری که هنوز در آذرآبادگان رواج دارد نشان میدهد که شمشیر کافران را نیز مسلمان میکند و این طریقتی است که با نگارش کتاب و پند و موعظه سنخیتی ندارد.
در نخستین صفحه آقای امیراصلانی قرآن را کتاب رسولان میخواند، در اینکه قرآن در گفتار رسولان پیشین را میستاید و از ایشان به نیکی یاد میکند و اعمال ایشان را اعجاب انگیز دانسته ولی اعمال نادرست ایشان را که در کتب تورات و تاریخ نقد شده لاپوشانی میکند شکی نیست، قرآن هیچگاه رها کردن هاجر در بیابان با یک کودک خردسال را محکوم نمیکند،سر بریدن فرزند را محکوم نمیکند، هیچگاه از اینکه لوط دخترانش را به مهاجمان توصیه میکند و یا در غار با آنان همخوابه میشود نقل نمیکند، هیچگاه نمیگوید تحت لوای موسی مردم چهل سال در بیابان سرگردان شدند و عاقبت پس از چهار هزار سال بعد از آدم سوزی و کشتار جنگ جهانی هنگامی که به سرزمین فلسطین وارد شدند با مردم بومی آن سرزمین به اصطلاح موعود درگیر مجادله مذهبی شدند که دنیا را بارها به آستانه جنگ جهانی بین یهود و آمریکا و مسلمانان کشیده است ، قرآن تمام این اعمال غریب و عجیب را مرهون حکمت الله میداند، اکنون سوالی که پیش می آید اینست این گفتار و علم بشری که ناشی از نگرش در هزاران سال تاریخ بشر است آیا حکیمانه نیست و جاهلانه است؟ نه قرآن و نه هیچ آیین دیگری حکمت بشری را نفی نمیکند، اتفاقا به دیدن و نگریستن دعوت میکند، پس این مدعیان حکومتی قرآن و دین در تمام نقاط جهان چه کسانی هستند، به احتمال قریب به یقین هر بیننده ای این مردمان را اصحاب تاریکی و کهف قرآن میبیند که در خواب طولانی خویش گهگاهی از این پهلو به آن پهلو میشوند ، اصطلاحا قرآن کلامی است که هدفش آوردن دین جدید برای حکومت است و قصد مصالحه با یهودیان و مسیحیان و زردتشتیان و هندوان و تاریخ را ندارد. بنابر این و هزار دلیل دیگر که در حوصله این مقاله نمیگنجد قرآن کتابی فریبنده و ظاهریست که به هیچ عنوان قصد اصلاح ندارد. هر کس در سنت و قرآن و سیرت پیروان آن کتاب اندیشه ای کرده باشد در میابد قرآن کتاب نبرد است. کتاب نبرد جهل با معرفت، کتابی که زمان را در هزار و چهارصد سال پیش برای پیروانش متوقف کرده و به نام خداوند علم و خرد توجیح و تشریح جهالت میکند، خداوندی که اجزا عالم همه نشان از دانش او دارند به وسیله کتاب قرآن و به اصطلاح آقای امیراصلانی کتاب رسولان و خود رسولان به تمسخر گرفته شده است.
و البته تمسخر آمیز ترین کردار قرآن اینست که ابزار و بازیچه در دست صدام پیش از اعدام و در دست آل سعود و دیگر ظالمان تاریخ باشد. نگویید که ندیدیم و نشنیدیم در واقع باید گفت به شهادت تاریخ قرآن دارای حکمت است که البته مخرب و ویرانگر است و دوم اینکه قرآن برای برکت بخشیدن به روح و سرزمینها و و تعالی مردمان ایجاد نشده بلکه قرآن کتاب نبرد است که خود را بیم دهنده و نذیر میخواند.
ادامه دارد…
1-مشاهده و دانلود کتاب https://www.slideshare.net/mohsenamiraslani/ss-42447839
2-مشاهده متن دادنامه محسن امیراصلانی زنجانی http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-64227.html