سوشیانت موعود دین زردتشت است که از سوی زردتشت به عنوان نیکخواه و نیک آیین و فره ور دین وعده داده شده است. سوشیانت دارای فره ایزدی است به این معنا که خداوند اهورامزدا او را یاری میکند که شرف از دست رفته را به آیین زردتشت برگرداند.
اما نخست باید گفت ظهور سوشیانت و زاده شدن او محتاج دو مولفه است ، نخست اینکه شرافت ایران (و آیین زردتشت) از دست رفته باشد و این جز با غلبه اهریمن بر عالم امکان پذیر نیست و دوم اینکه سوشیانت بتواند با اهریمن نبرد کند ولی آیا این نبرد همانند نبرد اهریمنان با یکدیگر است که در آن بیگناهان جان ببازند و به گفتار احادیث تشیع خون آدمیان تا زانو زمین را بپوشاند؟
غلبه اهریمن این است که هر چه مصادیق شرف و نیکی است (Virtue) از دست رفته و عدالت نگونسار شده باشد، بیگانه پرستی و سجده کردن بر خاک بیگانگان (عراق و عربستان) رواج یافته باشد. مردمان به جای شادمانی عزاداری را پیشه کرده باشند، سخن نیکو شنیده نشود، بدترین مردمان حاکمان سرزمین زردتشت باشند و آنان کسانی هستند که حتی نسب آنها ایرانی نباشد، دروغ و فساد رواج یافته باشد، ایران از رومیان شکست خورده باشد (رومیان هماره دشمنان تاریخی ایرانیان بوده اند) و علم و دانش از دست رفته باشد و خداوند اهورامزدا مرده انگاشته شود و خداوندان و ایزدان در جهل و نادانی جستجو گردند نه در علم و پیشرفت.
ظهور سوشیانت (در آیین بودایی ساو کیانگ Sao Kiang یا نگهدارنده و حافظ) مانند سایر موعودهای ادیان نمیتواند دروغین باشد، نمیتواند مهدویت دروغین در آن راه یابد و ادعای آن ادعایی گزاف است زیرا ساوشیانت یا سوشیانت نه پیرمردی فرتوت است و نه دارای ارتش و سپاه زمینی است، بلکه سوشیانت شرافت اهورامزدا را در جایگاه خدایان میبیند و میداند که حکمت اهورامزدا و دانش او که ایران را از حکمت و حکمتانه آغاز کرد مصدر چرخش عالم است. سوشیانت اهریمن و اهورامزدا را میشناسد و میداند که زردتشت در زمان خویش هرگز دروغ نسروده است و میداند که اهریمن یعنی دروغ مطلق و دروغی که هرگز به مقصد رستگاری نمیرساند.
در واقع جلد ادیان اگرچه یکی به نظر میرسد ولی باطن ادیان هرگز یکی نبوده اند و هر کدام دارای دانش و آموزه هایی بوده که برای شناختن و معرفت لازم است.
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
در بیت بالا حافظ به معرفت خویش از شناخت جایگاه دیو و فرشته که در دل آدمی حضور میابند اقرار میکند و این بیتی است که در ابتدای انقلاب اسلامی در سروده ها برای تعریف جایگاه انقلاب استفاده میگردید، یکی دیگر از مصادیق اهریمن جعل میراث و مفاهیم شرافتمندانه ایست که میتواند برای خیرخواهان سودمند تلقی گردد. مفاهیمی مانند مجاهدت، مانند جمهوریت، مفاهیمی مانند عدالت و حتی خدا.
در آیین های هندی آسوراها (عاشوراها)1 یا دیوها کسانی هستند که پوجا 2 یا نماز نیکان را باطل میکنند. این در واقع آنچه ما در جهان ناظر هستیم جایگاهیست که اهریمنان و حقه به جای حقیقت نشسته و از مفاهیمی که هرگز به آنها نرسیده اند سخن میگویند، مفاهیمی مانند عدالت، نیایش، خداوند، آفریدگار و معرفت به رستگاری.